سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در قرآن درمان بزرگترین درد هست : درد کفر و نفاق و گمراهی وسرگشتگی [امام علی علیه السلام]
شهید سید عزت الله خیزاب

شهیدی که زیر آفتاب مانده بود



در یکی از همین روزهایی که ما در خطوط جبهه حرکت می‌کردیم، یک نقطه‌ای بود که قبلا دشمن متصرف شده بود، بعد نیروهای ما رفته بودند آن‌جا را مجددا تصرف کرده بودند، بنده داشتم از این خطوط بازدید می‌کردم و به یگان‌ها و به سنگرها و به این بچه‌های عزیز رزمنده‌مان سر می‌زدم، یک وقت دیدم یکی دو تا از برادران همراه من خیلی ناراحت، شتابان، عرق‌ریزان، آشفته، آمدند پیش من و من را جدا کردند از کسانی که داشتند به من گزارش می‌دادند که یک جمله‌ای بگویم، دیدم که این‌ها ناراحتند گفتم چیه؟ گفتند که بله ما داشتیم توی این منطقه می‌گشتیم، یک وقت چشم‌مان افتاده به جسد یک شهیدی که چند روز است این شهید بدنش در زیر آفتاب این‌جا باقی مانده.

من به شدت منقلب شدم و ناراحت شدم و به آن برادرانی که مسؤول بودند در آن خط و در آن منطقه، گفتم سریعا این مسأله را دنبال کنید، جسد این شهید را بیاورید و جسد شهدای دیگر را هم که در این منطقه ممکن است باشند جمع کنید. اما در همان حال در دلم گفتم قربان جسد پاره پاره‌ات یا اباعبدالله، این‌جا انسان می‌فهمد که به زینب کبری چقدر سخت گذشت، آن وقتی که خودش را روی نعش عریان برادرش انداخت، و با آن صدای حزین، با آن آهنگ بی‌اختیار، کلمات را در فضا پراکند و در تاریخ گذاشت فریاد زد «بأب المظلوم حتی قضا، بأب العطشان حتی ندا» پدرم قربان آن کسی که تا آن لحظه‌ی آخر تشنه ماند و تشنه‌لب جان داد.




 



بیانات در خطبه‌های نماز جمعه 04/06/1367



  • کلمات کلیدی : خاطرات
  • سید بهزاد طاهری ::: جمعه 88/10/11::: ساعت 3:39 صبح

    صندوق محرمانه ی آمریکاییها



    [در زمان رژیم پهلوی] آمریکایی ها هواپیماهای جنگی و بقیه‌ی ابزارهای خودشان را به ما می‌فروختند؛ ولی اجازه‌ی تعمیر آنها را به ما نمی‌دادند! البته داستان آن فروشها هم داستان عجیبی است. آن روز صندوق مشترکی بین ایران و امریکا وجود داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آن‌جا مشغول کار شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیری کردم، که متأسفانه تا امروز هم امریکاییها جواب نداده‌اند! صندوقی با نام اختصاری F.M.S داشتند که دولت ایران پول را در آن صندوق می‌ریخت؛ اما قیمت جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکاییها به عهده داشتند! وقتی انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم امریکاییها جوابی نداده‌اند و آن پولها را به ملت ایران برنگردانده‌اند.

    بیانات در جلسه‌ی پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر
    22/12/1379


  • کلمات کلیدی : خاطرات
  • سید بهزاد طاهری ::: جمعه 88/10/11::: ساعت 3:39 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ